فولاد معشوقه ای مهربان و طناز و سپاسگذار است بسختی فرم می گیرد ولی در نهایت وقتی خم شد و فرم تو را گرفت تا ابد پایدار می ماند و به حالت قبل برنمی گردد . سالها شغل من آهنگری بود و از روزگار نا راضی. شنیده بودم در استرلیا این شغل در آمد بسیار دارد و بازار کار فراوان . ماه ها و سالها به استرلیا فکر کردم. سرزمینی در ان سوی زمین . در نیم کره جنوبی با شرایطی عکس محل زندگی ما با هزاران کیلومتر آب و اقیانوس بین اینجا و آنجا . جا گذاشتن تمامی داشته ها و رفتن بسوی آینده ای شاید روشن .
بلخره تصمیم خودم را گرفتم مهاجرت غیر قانونی به استرالیا . در ابتدا باید به دبی می رفتم و بعد به اندونزی و سپس از طریق سفر دریایی قاچاق خود را به جزیره کریسمس در اقیانوس هند که در مجاورت استرلیا است برسانم . روز مهاجرت فرارسید
ادامه دارد
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: رمان ایرانی ، ،
برچسبها: